سید صادق هاشمی

سید صادق هاشمی

َ إِنَّ الْمُسَلِّمِینَ هُمُ الْمُنْتَجَبُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ أَصْحَابُ الْحَدِیث‏. تسلیم شوندگان همان بزرگان والا تبار روز قیامتند، اینان اهل حدیثند. بصائر الدرجات: صفحۀ 524
سید صادق هاشمی

سید صادق هاشمی

َ إِنَّ الْمُسَلِّمِینَ هُمُ الْمُنْتَجَبُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ أَصْحَابُ الْحَدِیث‏. تسلیم شوندگان همان بزرگان والا تبار روز قیامتند، اینان اهل حدیثند. بصائر الدرجات: صفحۀ 524

متن الهی نامه علامه مجلسی

بسم الله الرحمان الرحیم

من املاء الفاضل الکامل مولانا محمد باقر قدس الله روحه

الهی! به ذات بی مثالت که عقل های مقربان در او حیران است،

الهی! به کبریای جلالت که دل های عارفان از آن لرزان است،

الهی! به رحمت بی زوالت که امید گاه عاصیان است،

الهی! به زلال وصالت که حیات بخشِ تشنه لبان وادی حِرمان است،

الهی! به دریای احسانت که به قطره ای از آن عالمی مغفور است،

الهی! به پرتو جمالت که از آن جهانی پر نور است،

الهی! به پرده دار عفوت که گناه مجرمان از آن مستور است،

الهی! به دل نوازی لطفت که خجالت فرمان محرومان بدکردار است،

الهی! به وعده های عفوت که مرهم نهِ جراحت سینه های فکار است،

الهی! به غفرانت که جهان را در کار است،

الهی! به لطفت که عاصیان را در انتظار است،

الهی به خجلت عاصیان رو سیاهت،

الهی! به قبول شفیعان درگاهت،

الهی! به سید انبیا و سرور اصفیا و شفیع روز جزا و محرم حریم کبریا، سلطان ممالک وجود، فرمان روای عوالم غیب و شهود،پناه بیچارگان و عذرخواه گناه کاران، حاکم روز جزا و مخصوص به شفاعت کبری، و مسند نشین (ولسوف یعطیک ربک فترضی) محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله)،

الهی! به سلطان سریر ارتضا و پادشاه اقلیم اجتبا، صدر نشین ایوان خلافت و شه سوار میدان شجاعت،

محرم سرادق (لو کشف الغطا) مفخر گروه انبیا و اوصیا،مرهم نهِ جراحت های سینه ی رسول، غم گسار خاطر حزین بتول،

ضعیفان امت را پشت و پناه، گناه کاران امت را امیدگاه،

حلال مشکلات درماندگان، مولای مومنان و پیشوای متقیان،

اسد الله الغالب، علی بن ابی طالب،

الهی! به مهد علیای عصمت و طهارت،

و گوهربی همتای عزت و جلالت،

مخدومه ملائک سماوات و سرور سینه زبده مکنونات،

و شفیع عرصات، سیده نساء و بتول عذرا،فاطمه زهرا،

الهی! به سَرور جویبار امامت، و مهر سپهر خلافت،

مردمک دیده عین الیقین، مصداق کریمه:«کونوا مع الصادقین»

قرة العین مصطفی، مردمک دیده علی مرتضی،

و وارث علوم انبیا و اوصیا ،و سرور نجبا و اصفیا،

صدر نشین ایوان خُلّت و صفا،میهمان خوان محنت و ابتلا،

شهید مسموم مظلوم، حسن مجتبی،

الهی! به گل بوستان رسالت، و غنچه گلستان ولایت،محرم اسرار خفیه ربانی، مظهر انوار جلیه یزدانی،

سلطانی که شاهد محبتش را به گل گونه شهادت بپرداخت،

و به سرافکندن در راه دوست سر خویش را بر اوج رفعت بلند ساخت ،

به برکت شهادتش، زرد رویان امت تمام سرخ رو،

و به یمن شفاعتش ، مغفرت گناه کاران را در جستجو،

گوشواره عرش رحمان و حلقه  باب غفران،

ثالث ائمه هدی،خامس اصحاب عبا،

خان سالار خوان شدت و بلا،سرور ارباب محنت و ابتلا،قرة العین رسول ثقلین، ابا عبد الله الحسین،

الهی! به رهروان شارع دین، و راهنمایان مسالک یقین،

که در حریم عزت و جلال، بساط قرب وصال بهرایشان انداختی،

و عوالم ملکوت را به نور هدایتشان منور ساختی،

و کلید خزائن علوم ازل و ابد را به دست ایشان دادی،

و گروه انبیا و رسل را به نور تولای ایشان روشن ساختی،

و عرصه ضمیر شیعیان را به برکت محبت ایشان از غبار شبهه پرداختی،

الهی! به گروه انبیا و رسل که زمام مهام ملت و دین در کف ایشان نهادی،

و گم گشتگان به وادی حیرت و ضلالت را به نور ایشان هدایت دادی،

الهی! به پاک دامانان این نه رواق که دامان عصمتشان را به غبار معصیت نیالوده اند،

الهی! به عندلیبان بساتین سبع طِباق که جز نغمه تسبیح و تقدیس نسروده اند،

الهی!به محرمان حریم قربت،

الهی! به باریافتگان انجمن وصلت،

الهی!به تشنه لبان زلال وصالت،

الهی! به نغمه عندلیبان گلشن جمالت،

الهی!به گم نامان که به غیر خود آشناشان نکردی،

الهی! به مجرمان که به لطف خویش رسواشان نکردی،

الهی! به آنان که به یک قطره از دریای عشقت مستند،

الهی! به آنان که قدم در راه محبت نهاده از سر گذشتند،

الهی! به آنان که به نسیم گلشن جمالت مدهوشند،

الهی! به آنان که به امید وصالت در خروشند،

الهی! به کیفیت زعفرانی که در بوستان چهره دوستانت رسانیده ای،

الهی! به نشئه باده ای که در کام محبانت چکانده ای،

الهی!به شادابی آبله رهروان وادی شوقت،

الهی!به هشیاری مدهوشان صحرای عشقت،

الهی! به آن زمین ها که بر آسمانشان شرف داری،

الهی! به آن غبار ها که خاصیت اکسیر در آن ها نهادی،

الهی! به آن کف ها که آشیان مرغ رحمتند،

الهی! به آن دل ها که قندیل انوار معرفتند،

الهی! به آن نداها که جز گوش دل محرمش نیست،

الهی! به آن سینه های مجروح که جز لطف دل نواز تو مرهمش نیست،

االهی! به ناله جَرَسی که حُدای سرای دوستان توست،

الهی! به شور نفسی که نمک پرورده خوان عرفان توست،

الهی! به آن راحت ها که لطفت رنجشان نام کرده،

الهی! به آن دل نوازی ها که مال خویش را از گدایان خوان احسانش وام کرده،

الهی! به دردی که تواش دوائی،

الهی! به رنجی که تواش شفائی،

الهی! به آن زندگی که شهادتش نام کردی،

الهی! به آن کشته که همان لحظه ،خون بهایش را انعام کردی،

الهی! به آن دلی که بی خبر از درش به در آمده ای،

الهی! به آن بیمار عشقی که به عیادت بر سرش آمده ای،

الهی! به امیدی که پسندیده ای،

الهی! به بیمی که برگزیده ای،

الهی! به بی قدری که قَدرش دادی،

الهی! به اعتباری که در خاک ساری نهادی،

الهی! به آن سینه هائی که از غبار اغیار پرداختی،

الهی! به آن دل ها که خلوت خانه خاص خویش ساختی،

الهی! به مهجوران قربت که پیوسته در امید وصالند،

الهی! به امید عاصیان که پیوسته چشم بر راه رحمت بی زوالند،

الهی! به رَحمی که با همه جرم از آن امید ها داریم،

الهی! به عفوی که در جنب آن،گناه جهانیان را هیچ می انگاریم،

الهی! از جور نفس خطاکار به جان آمدم پناهم ده، و از مکر دیو غدار عاجز شدم خلاصم ده.

الهی! از خود نا امیدم از رحمت خود امیدوارم کن.

الهی! به جرم خویش درمانده ام لطف خویش را در کارم کن.

الهی! دردم را دوا تو دانی به دیگری مگذارم.

الهی! اگر چه گنه کارم جز تو کسی ندارم؛ به دیگری مسپارم.

الهی! عادت کردۀ احسان خود را از درگاه خود مران، و خو گرفته رحمت های خود را نا امید مگردان.

الهی! اگر بد کرده ام امید بخشش از چون تو کریمی دارم، و اگر خطا کرده ام چشم رحمت از چون تو خطا پوشی دارم.

الهی! دلم را نور عرفان خود ده.

الهی! سوز محبتی در سینه ام نه.

الهی! دیده ای ده که جز ربوبیت تو نبیند.

الهی! دلی ده که عبادت تو گزیند.

الهی! سینه ام را مشرق انوار خود ساز،

و دلم را به اسرار محبت اهل بیت بپرداز،

از آن باده که شور انگیز عاشقان است قطره ای به کامم رسان،

و از آن رحمت که امیدگاه عاصیان است بر سرم افشان،

آتشین ناله ی معصیت سوزی در سینه ام نه،

و آن چه لطف و احسان تو را سزد آنم ده،

الهی! ره طلبانت را به راه دوستان خود برسان،

و مکر دشمنانت را از دوستان خود دور گردان،

ای خطاپوش گناه کاران! رسوا مکن!

و ای عیب پوش مجرمان!پرده ی سترت را وا مکن،

ای پناه درماندگان! از درگاهت مران،

و ای امید امیدواران!از روی احسان خود مگردان!

ای مونس غریبان! غربت زدگان وحشت آباد قبر را تنها مگذار،

و ای نوربخش زمین و آسمان! خفتگان غربت آباد لحد را در ظلمت مدار،

الهی! دست گیری درماندگان را پسندیده ای،

در روز جزا درماندگان را دست گیر،

و بر عمد و خطای اسیران هواهای نفس اماره مگیر.

الهی! رحیمی رحم فرما،

کریمی کرم بنما،

نامه گناه مجرمان را در دریای عفوت محو فرما.




دانلود پی دی اف کتاب